عمار یاسر گفت : پیامبر (ص) فرمود : یا علی به زودی گروه طغیانگر با تو مبارزه خواهند کرد اما تو بر حقی آنکس که یاریت نکند از من نیست .
امام علی (ع) در فرازی از خطبه قاصعه ( طولانی ترین خطبه نهج البلاغه )می فرماید من در دوران نو جوانی ، بزر گان و دلاوران عرب را به خاک افکندم و شاخه های بلند دو قبیله (ربیعه ) و (مضر ) را در هم شکستم . شما به خوبی پیوند نسبی و سببی و مکتبی مرا با پیامبر ( ص) می دانید ،پیامبر (ص) مرا در دامن خود پرورید . من کودک بودم پیامبر (ص)مرا چون فرزند خود در آغوش گرمش می فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جای می داد . آنچنان به او نزدیک بودم که بوی پاکیزه یاو را استشمام می کردم ، او غذا را می جوید و در دهانم می گذارد. هرگز نیافت که من دروغی بگویم و در کردار من اشتباهی رخ دهد . در همان وقت که پیامبر (ص)را از ازشیر باز گرفتند خداوند بزر گترین فرشته از فرشتگان خود را مأ مور نمود تا پیامبر (ص) را شب و روز به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیک راهنمایی کند .من همچون بچه شتری تازه زا که پیوسته به دنبال مادرش می باشد بدنبال او می رفتم . او هر روز نکته های تازه از اخلاق را برای من آشکار می ساخت و مرا فرمان می داد که در خط او حرکت کنم.
آن حضرت مدتی از سال را در کوه حرا به سر می برد و کسی جز من او را نمی دید و در آن روز غیر از خانه ی رسول خدا (ص)خانه ی دیگری که اسلام در آن راه یافته باشد نبود واسلام تنها در خانه ی پیامبر (ص) بود.
خدیجه نفر دوم بود و سومین مسلمان نیز من بودم ما اسلام را پذیرفته بودیم من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی خوش و دل انگیز نبوت را احساس می کردم من هنگام نزول وحی بر پیامبر صدای فغان شیطان را شنیدم از آن حضرت پرسیدم این ناله چیست ؟ فرمود: این شیطان است که از عبادتش مأیوس و ناامید گشته لذا ناله می کند و به من فرمود : ای علی تو آنچه را من می شنوم می شنوی و آنچه را که می بینم می بینی جز اینکه تو پیامبر نیستی ولی وزیر و جانشین من هستی و بر جاده ی خیر و سعادت قرار داری .
به جاست که یک نمونه تاریخی از حمایت امام علی (ع) از پیامبر در دوران نوجوانی را که نشانگر تعهد و شهامت علی (ع) است در اینجا نقل کنیم : قبلا باید توجه داشت که علی (ع) در حالی قبول اسلام در آغاز بعثت پیامبر کرد که حدود 10 سال داشت . یکی از القاب امام علی (ع) قضم است .هشام از امام صادق (ع) پرسید چرا به امام علی (ع) این لقب را دادند آن حضرت در پاسخ فرمود در آغاز بعثت مشرکان به کودکان گفته بودند که به طرف پیامبر سنگ بیندازند و آن حضرت هر گاه از خانه بیرون می آمد کودکان به طرف او سنگ و خاک می ریختند .پیامبر (ص) جریان را به امام علی (ع) گفت امام علی (ع) عرض کرد پدر و مادرم به فدایت ؛ هرگاه از خانه بیرون آمدی مرا نیز خبر کن که همراه تو بیرون آیم تا این که روز بعد پیامبر همراه امام علی (ع) از خانه بیرون آمدند . کودکان مانند عادت هر روزه به سوی پیامبر سنگ پرانی کردند در این وقت به آنها حمله کرد و آنها را می گرفت و به صورت و بینی و گوش آنان می زد کودکان با گریه نزد پدران خود رفتند و گریه کنان می گفتند علی ما را زد ، از این رو پس از این واقعه به آن حضرت قضم گفتند.
2- انگیزه ازدواج نباید شهوت و خوشگذرانی باشد .
برای ازدواج انگیزه های عالی و ارزشمندی چون پاسخ به ندای فطرت،تلاش در بقای نسل ،عمل به سنت رسول الله ،تکمیل و تکامل و از همه قوی تر اطاعت فرمان خداوند وجود دارد که چنان چه هر کدام از اینها به عنوان انگیزه ازدواج باشد، لذت و شهوت و غریزه و ...را به همراه خواهد داشت تا جایی که برای این لذت و شهوت ثواب هم خواهد بود .اما اگر این ارزش های عالی ملاک قرار نگیرد ، چون آن خواست های مادی و هدف هایی سهل الوصول اند،مداومت بر آنها انسان را خسته ،سرخورده و محدود خواهد کرد .
3- ازدواج نباید همراه با انگیزه های مادی و دنیوی باشد.
ازدواج هایی که برای رسیدن به عشق ،جاذبه های مادی وقدرت ومال وموقعیت اجتماعی یا دست یابی به امکانات وبهره های دنیوی انجام شود ،به علت مادی ونسبی بودن این اهداف وبه ویژه این که در کوران حوادث واتفاقات تحت تأثیر شدید قرار میگیرند وازبین میروند،معمولاٌبه نتیجه ی مطلوب نخواهندرسید .
ادامه دارد...
تلاش معاش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که برای امور خانواده ی خویشکوشش می کند تا از راه حلال معیشت آنان را تهیه کند،پاداشی همچون مجاهد در راه خدا دارد.
1-ازدواج نباید بدون توجه به شرایط و موقعیتهای زوج جوان صورت گیرد .
این پسر و دختر ند که بایستی با تلفیق مجموعه توانها و توانمندیهای خود به یک زندگی سر و سامان دهند نه دیگران .
یکی از مشکلات اساسی زوج های جوان در جامعه ی ما اینست که جوان با یک فکر و اندیشه ارمانی در صدد رسیدن به یک مدینه فاضله است و این گونه تفکر به او اجازه نخواهد داد تا واقعیتهای موجود را احساس و لمس کند.از سوی دیگر واقغیتهای موجود در جامعه ،خود را به گونه ای دیگر جلوه می دهند واولین تضاد اینگونه ایجاد میشود .ازاین رو بهترین زندگی را کسانی دارند کهع بتوانند از این جدال وتضاد به عافیت رهایی یابند .
از جمله ی شرایط و موقعیتها ،شرایط اجتماعی وفرهنگی زوج جوان یعنی طبقه وپایگاه اجتماعی دخترو پسر است که بایستی این شرایط همخوان باشد.از شرایط دیگر تناسب جسمی وسنی زوج است که بر اساس دیدگاه های بزرگان دین وهمچنین روانشناسان،بایستی به میزانی معین از رشد جسمی وسنی رسیده باشند ودقیقتر از رسیدن به این رشد،تناسب این دو با هم است.برای مثال پسری که همسری بزرگتر از خود برگریند یا فاصله سنی ده سال یا بیشتر باشد،مشکلات عدیدهای دراین مورد رخ مینماید که مجال طرح آنها نیست.