لذا تنها دلیلی که می ماند نیاز بشر در قرن سیزدهم هجری برابر با قرن
نوزدهم میلادی بوده است .به عبارت دیگر از نظر بهائیت دین اسلام به
دلیل عدم جامعیتش در فروع و مبادی و کهنه شدن احکام آن دیگر نمی تواند
پاسخگوی نیازهای معاصر باشد اگر چنین فرضی صحت داشته باشد لزوماً
نتیجه خواهیم گرفت که بهائیت باید آئینی را به بشر عرضه نموده باشد که از
هر لحاظ جامعتر و کاملتر از دین ماقبل خود یعنی اسلام باشد که البته سران
این فرقه چنین ادعایی نیز کرده اند ؛شوقی افندی( رهبر سوم این فرقه جاهل )
در توقیعی که با عنوان دور بهائی به زبان انگلیسی در سال 1934نگاشته است
اظهار می دارد «چون هر ظهوری اکمل از ظهور قبل است لذا فیو ضات الهیه
که هر نبی در عصر خود به بشر افاضه می نماید بالنسبه به عصر قبل که
میزان استعداد به آن پایه نبوده است اعظم و ازید خواهد بود لهذا صرف نظر
از فضیلت و امتیاز ذاتیه دیگری که ممکن است برای آئین بهائی قائل بود
این نبوت به تنهائی دلالت بر قدرت و عظمت بی نظیر ظهور بها ءمینماید.»
من در این مبحث میزان صحت و سقم این ادعا را بررسی میکنم .
تاریخچه و زمینه پیدایش فرقه بهائیت
از آنجایی که تأ سیس هر فرقه و مسلکی در بستر تاریخ تحت تأثیر عوامل
عوامل بی شماری قرار داشته است پیدایش بها ئیت نیز در قرن سیزدهم
هجری (دوره قاجاریه)منبعث از شرایط زیا دی بوده است که مهمترین
آنها عوامل اقتصا دی سیا سی فکری و فرهنگی جامعه آن زمان ایران به شمار می آیند به همین لحاظ شایسته آن است که در آغاز اشاره ای به این شرایط نموده و سپس به روند پیدایش تاریخی فرقه مزبور پرداخته شود.
ادامه داره