امیدوارم خدا تنهاتون نذاره من و تنها نذارید و نظر بدید با نظراتون پشت ما رو گرم کنید
می گفت دختره تو وبلاگم درد و دل می کرد تا اینکه یه روزی پیام خصوصی گذاشت شمارم و گرفت تماس می گرفت بر نمی داشتم خیلی کم محلی کردم تا اینکه یه روز پیام داد من الآن تو خونه تنهام دختر عمومم هست هر دومون بهت نیاز داریم بیا ما آماده ایم که خودمون رو در اختیار تو بذاریم خیلی مرد بود که نرفت نگید خر بود من میگم این کار دختره به خاطر درد بی کسی بود شما چی چه کار کنیم که هیچ دختری این کار رو نکنه خود دخترا بیشتر بگند چون بهتر می دونن و چه کار کنیم که هیچ پسری به خونه تنهایی و بی کسی دخترا قدم نذاره که نه دخترا و نه خودشون بی آبرو نشن و هزار هزار بعد دیگر
تاریخ : چهارشنبه 91/9/22 | 11:53 صبح | نویسنده : مصطفی قدرتی | نظرات ()